سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونگی ولادت امام عصر، در عصر خفقان و تهدید
وضعیت شیعیان در آستانه تولد امام زمان(عج)
براى آشنایى بیشتر با اوضاع فرهنگى و سیاسى شیعیان در هنگام تولد امام زمان(عج) لازم است نگاهى هرچند کوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام)داشته باشیم; دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت سه نفر از خلفاى عباسى، که به ترتیب عبارت اند از: المعتز بالله، المهتدى بالله و المعتمد بالله.[ مهدى پیشوایى، سیره ى پیشوایان، ص 616]
حاکمان عباسى از هر راه ممکن، آن حضرت را زیرنظر داشتند و کنترل مى کردند. آنان شنیده بودند که امام مهدى(عج) فرزند امام عسکرى(علیه السلام)است; از این رو، مى کوشیدند تا به آن حضرت دسترسى پیدا کنند و او را به قتل برسانند; به همین جهت، امام حسن عسکرى(علیه السلام)ولادت حضرت مهدى(عج) را مخفى کرده بود و غیر از نزدیکان آن حضرت، دیگران افتخار زیارت آن امام را پیدا نکردند.[ اربلى، کشف الغمّه، ج 2، ص 412; شیخ مفید، الارشاد، ج 11، ص 336 و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 422]
فشار و اختناق سیاسى چنان بالا مى گیرد که امام(علیه السلام) به ناچار باید هفته اى دوبار در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا مى کرد;[ شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص 215] معتزّ عباسى به اندازه اى از نفوذ امام حسن عسکرى(علیه السلام)نگران بود که به تحت نظر داشتن آن امام نیز بسنده نکرد و حضرت را با ابوهاشم جعفرى و گروهى از طالبیون زندانى کرد.[ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 140]


ستم عباسیان تنها به امام حسن عسکرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى کردند و از هرگونه حرکت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى کردند.وضعیت سیاسى شیعیان
انواع فشارهاى سیاسى در این مقطع از زمان، در موارد زیر قابل پیگیرى است:
الف) زندانیان و فراریان شیعه; از جمله زندانیان، ابوهاشم جعفرى است. وى چنین مى گوید: در نامه اى از ناراحتى هاى زندان به امام حسن عسکرى(علیه السلام) شکایت کردم; امام در جواب به من نوشت: امروز در منزلِ خود نماز خواهى خواند.[ طبرسى، همان، ص 140; اربلى، همان، ص 412; کلینى، کافى، ج 1، ص 508، ح 10; مسعودى، اثبات الوصیه، ص 263 ـ 264; شیخ طوسى، الثاقب فى المناقب، ص 576، ح 10]
وى در جاى دیگرى اظهار کرده است: با امام حسن عسکرى(علیه السلام) در حبس مهتدى بن واثق بودیم; حضرت به من فرمود: این جنایتکار قصد کرده است که امشب با خواست خدا بازى کند (کنایه از این که اراده کرده است که ما را بکشد); ولى عمر او کفاف نمى دهد و به زودى صاحب فرزندى خواهم شد. فرداى آن شب ترک ها به او حمله کردند و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[ راوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 431، ح 9 و مسعودى، همان، ص 268] هم چنین او مى گوید: من با گروهى در زندان بودم که امام حسن عسکرى(علیه السلام) را به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت، صالح بن وصیف بود. یکى از هم زندانى ها، مردى جمحى بود که ادعا مى کرد، علوى است.

امام(علیه السلام)روى به ما کرد و فرمود:
اگر نبود در میان شما کسى که از شما نیست، شما را آگاه مى کردم که چه زمان خداوند، اسباب نجات شما را فراهم خواهد کرد.
حضرت عبدالعظیم
امام با این کلام به آن مرد اشاره کرد و او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود:این مرد از شما نیست; از او برحذر باشید. در بین لباس هاى خود نوشته اى دارد که همه ى گفته ها و اسرار شما را براى خلیفه مى رساند.
یکى از زندانیان به سراغ او رفت و لباس هایش را بازرسى کرد و آن نوشته را پیدا کرد; او نوشته بود، که این جمع قصد دارند، زندان را سوراخ کرده و فرار کنند.[ شیخ طوسى، همان، ص 577، ح 11; راوندى، همان، ج 2، ص 682، ح 1 و اربلى، همان، ج 2، ص 432]
نکته ى قابل توجه در این روایتِ تاریخى این است که، اختناق و فشار سیاسى به اندازه اى بود که شیعیان در زندان هم از دست ماموران اطلاعاتى خلیفه در امان نبودند و مذاکرات آنان در محیط زندان نیز به حکومت گزارش داده مى شد.
حضرت عبدالعظیم حسنى یکى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: «عبدالعظیم حسنى، از دستِ حکومت فرار کرد و وارد رى شد و درمنزل یکى از شیعیان در سردابى ساکن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى کرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را که امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى کرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود».[ نجاشى، رجال النجاشى، ج 2، ص 66 ، ش 651]
ستم عباسیان تنها به امام حسن عسکرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى کردند و از هرگونه حرکت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى کردند

وضعیت فرهنگى شیعیان
با همه محدودیت ها و سختگیرى هایى که عباسیان براى گوشه نشین کردن امام(علیه السلام) و شیعیان به کار گرفته و فشارهاى مختلف سیاسى که از ناحیه ى آنان بر شیعه وارد شد، گروهى از دانشمندان و راویان از خرمن فضیلت و دریاى بى کران علوم آن حضرت بهره مى گرفتند و برخى از آنان صاحب تألیفاتى در فنون گوناگون بوده اند و احادیثى را از امام(علیه السلام)نقل کرده اند; از جمله ى آنان:
احمد بن ابراهیم بن اسماعیل; کاتب، ندیم، بزرگ اهل لغت و از باشخصیت ترین آنان است. او یکى از اصحاب خاص امام هادى و امام عسکرى(علیهم السلام) است; تألیفاتى دارد که نمونه اى از این کتاب ها را مى توان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیه، اشعار ابن مّره بن همام و نوادر الاعراب.[ نجاشى، همان، ج 1، ص 237، ش 228]
بشارت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به تولد حضرت مهدی(عج)
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) ظهور حضرت مهدى(عج) را در روایات گوناگونى خبر داده است و این احادیث را نه تنها راویان و محدثان شیعه نقل نکرده اند. بلکه، محدثان بزرگِ اهل سنت نیز، مانند ابوداوود و ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابویعلى بزّاز، احمد بن حنبل، حاکم نیشابورى[شیخ منصور على ناصف، التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 310 ـ 327] و دیگران احادیثِ آن حضرت را از طریق بسیارى از صحابه و تابعین در کتاب هاى خویش نقل کرده اند.[ صحیح ابن داوود، ج 2، ص 207]
حتى گروهى از دانشمندان اهل سنت به تواتر احادیث نبوى که درباره حضرت مهدى(عج) آورده اند، اعتراف کرده اند.






تاریخ : سه شنبه 97/2/11 | 10:48 صبح | نویسنده : علیرضا صادقی برادرشهید محمدصادقی حسن آبادی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.