سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمازجنگ با طاغوت است 

 شکلک هستی

نمار راه اولیای خداست

نماز راه مستقیم انسانهاست 
نمازدرس شکر گزاری است
نماز جنگ با شیطان است
نماز راس همه ی عبادات است
نمازنردبان ترقی است
نمازمیزان سنجش است
نماز اوج اخلاص مومن است
نماز آرا مش دهنده ی دلهاست
نمارطهارت روح است
نماز لوحنیازمندی به خالق است
نمازعزت دهنده ی مومن است 
نمار کلید بهشتاست
نماز زیباترین جلوه نیایش است
نماز موجب خشنودی خداست
نماز وسیله ی جهت یابی مومن است
نماز بهترینذکر است
نماز کامل ترین وصف است
نماز سرچشمه ی خوبی هاست
نمازعطر جان بخش مومن است 
نمازحماسه ای الهی است
نماز کلاس خداشنا سی است
نماز بهترین راه خودکاویاست
نماز بهترین راه تکامل است
نمازاتصال به محبوب است
نماز سلاح مومن است
نماز معراج مومن است
نمازاحیاگر دین است
نماز احیاگر ارزش هاست
نماز تکرار نیست معراج است
نماز الفبای زندگی است
نماز نشا نه ی قدرتاسلام است
نماز حق ا... است 
نماز بی نیازی از مخلوق خداست
نمازستون دین است 
نماز دزیدر برابر حملات شیطان است 
نماز انسان را از سرکشی باز می دارد
نمازعامل تحرک و پویایی است..
نماز روشنی چشم مومن است
نمار زینت عبادات است
نماز پیو ند دهنده یمخلوق به خداست
نمازکمال ادب است
نماز از فحشا و منکر باز می دارد
نمازاوج نواضع است
نمازخلوتگاه عارفان است
نماز دل را صفا می دهد
نماز کدو رت ها را میزداید
نماز توکل انسان را زیاد می کند
نماز پرواز روح است
نماز گیرنده ی الطاف الهی است
نماز موجبریزش فیض است
نماز بریدن از خود است
نماز مظهر وارستگی است
نمازنگهدارنده ی دین است
نماز پرچماسلام است
نماز تعهد به خداست
نماز افق ساز زندگی است
نماز امربه معروف و نهی از منکر است 
نماز اصلاح کننده فرد و اجتما ع است
نماز نشاط آور است
نماز تولد است
نماززایل کننده پریشانی است
نماز جرات آفرین است
نماز اولین سوال در قیامت است
نماز سرودوحدانیت است
نماز جلوه حق پرستی است
نماز وصل عاشقانه است
نماز معامله با خداست
نماز مدال مسلمانی است
نمارعطیه الهی است
نماز مایه ی فخر بشر است
نمار حضور در محضر است
نماز فرهنگ ساز است
نماز آشنا ترین رفیقمومن است
نماز بیدار کننده هر غافلی است
نمازامید مومن است
شکلک هستی





تاریخ : شنبه 92/12/10 | 9:58 عصر | نویسنده : علیرضا صادقی برادرشهید محمدصادقی حسن آبادی | نظرات ()

جناب آقای علیرضا صادقی   مدیر محترم دارالقرآن الکریم  صادق آل محمد ص   انتصاب بجا و شایسته جنابعالی را به معاونت محترم پرورشی آموزش وپرورش جر قویه علیا که برازنده شما می باشد را به شما و مردم ولایی و فرهنگ پرور منطقه جر قویه علیا تبریک می گوییم  

از طرف  شورایی اجرایی دارالقرآن






تاریخ : پنج شنبه 92/12/8 | 10:59 عصر | نویسنده : علیرضا صادقی برادرشهید محمدصادقی حسن آبادی | نظرات ()
راه علاج غیبت از نظر آیات و روایات :

1
- درمان اصلی هر بیماری جسمی یا روانی و اخلاقی جز با ریشه یابی عوامل آن و قطع کردن آنها امکان پذیر نیست و از آنجا که عوامل زیادی در بروز و ظهور این صفت زشت مؤثر بود باید به سراغ آن ها رفت: حسد، کینه توزی، انحصار طلبی، انتقام جویی، کبر و خود بر تر بینی از عوامل مهمی بود که آدمی را به سراغ غیبت می فرستاد و تا اینها از وجود انسان ریشه کن نشود صفت رذیله غیبت هم ریشه کن نخواهد شد.
2- راه مهم دیگر برای درمان این رذیله اخلاقی توجه به پی آمد های سوء معنوی و مادی، فردی و اجتماعی آن است. هر گاه انسان به این نکته توجه کند که غیبت او را از چشم مردم می اندازد و به عنوان فردی خائن، حق نشناس، ضعیف و نا توان در جامعه معرفی می کند و پیوند اعتماد و اطمینان را در جامعه متزلزل می سازد و به این حقیقت توجه کند که غیبت حق الناس است زیرا آبروی خلق خدا را می برد و ارزش آبروی هر کس همچون ارزش جان و مال اوست و تا صاحب حق راضی نشود خدا او را نمی بخشد و ای بسا غیبت می کند و دسترسی برای جلب رضایت طرف پیدا نمی کند و این بار گناه برای همیشه بر دوش او می ماند اگر غیبت کننده در این امور دقت کند به یقین از کار خود پشیمان و منصرف می شود، و آنها که غیبت را وسیله تفریح و سر گرمی مجالس خودشان قرار می دهند اگر در این عواقب بیندیشند قطعاً تجدید نظر خواهند کرد.

3- غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کند که نیرو های انسان محدود است، اگر نیرویی را که صرف تضییع آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها می کند، صرف رقابتهای صحیح و سازنده نماید، ای بسا در مدت کوتاهی از رقیبان خود پیشی گیرد و مقام والایی را که انتظار دارد در جامعه برای خویشتن فراهم سازد، بی آنکه ضربه ای بر فرد یا جامعه وارد کند و عقوبات دنیا و آخرت را متوجه خود سازد.
غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کند که غیبت کردن یکی از نشانه های بارز ضعف و ناتوانی و فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است و او با غیبت کردن این صفات درونی خود را آشکار می سازد و پیش از آنکه شخصیت اجتماعی طرف را بشکند شخصیت خود را در هم می کوبد. این نکته نیز حائز اهمیت است که برای ترک غیبت مخصوصاً در مورد کسانی که غیبت برای آنها به صورت یک عادت در آمده قبل از هر چیز مراقبت شدید و نظارت اکید بر زبان است، پرهیز از معاشرت با دوستانی که او را به غیبت تشویق می کنند، ترک مجالسی که مهیا برای غیبت است، کلیه اموری که وسوسه غیبت در او ایجاد می کند. یکی از انگیزه های غیبت تبرئه خویشتن است مثلاً می گوید اگر من مرتکب گناه شدم فلان کس که از من بهتر است همین عمل و یا عملی بدتر از کار من را انجام داده است. در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: «ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین؛ مجلسی به وسیله غیبت آباد نشد مگر این که از نظر دین خراب گشت».
خداوند در
قرآن می فرماید: «وَ لا یَغْتَب بَّعْضکُم بَعْضاً أَ یحِب أَحَدُکمْ أَن یَأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ؛ و هیچیک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ ( به یقین ) همه شما از این امر کراهت دارید، تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است» (حجرات/12). و از آنجا که ممکن است افرادى آلوده به بعضى از این گناهان ظن و گمان بد و تجسس و عیبجویی و غیبت باشند و با شنیدن این آیات متنبه شوند و در صدد جبران بر آیند در پایان آیه راه را به روى آنها گشوده، مى فرماید: تقواى الهى، پیشه کنید و از خدا بترسید که خداوند توبه پذیر و مهربان است. نخست باید روح تقوا و خدا ترسى زنده شود و به دنبال آن توبه از گناه صورت گیرد، تا لطف و رحمت الهى شامل حال آنها شود.
پیامبر خداصلى الله علیه وآله در پاسخ به این سؤال که کفّاره غیبت چیست، فرمود: «تَستَغفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغتَبتَهُ کُلَّماذَکَرتَهُ؛ کفّاره اش این است که هرگاه به یاد کسى که از او غیبت کرده اى افتادى، از خداوند برایش آمرزش بخواهى». هم چنین می فرماید: «إذا اغتابَ أحَدُکُم أخاهُ فلْیَستَغفِرِ اللَّهَ ؛ فإنَّها کفّارَةٌ لَهُ؛ هرگاه یکى از شما غیبت برادرش را کرد، از خداوند آمرزش بطلبد؛ زیرا این کفّاره گناه اوست»، و نیز می فرماید: « مَن تَطَوَّلَ على أخِیهِ فی غِیبةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ ، رَدَّ اللَّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فی الدنیا والآخِرَةِ؛ هر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مى شود و آن را از او دفع کند، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع کند».





تاریخ : جمعه 92/12/2 | 10:0 عصر | نویسنده : علیرضا صادقی برادرشهید محمدصادقی حسن آبادی | نظرات ()

از پیامبر گرامی(علیه السلام) در توضیح معنای غیبت آمده است.
جَاءَ عَلَى الْمَشْهُورِ قَوْلُ النَّبِیِّ (علیه السلام) هَلْ تَدْرُونَ مَا الْغِیبَةُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ ذِکْرُکَ أَخَاکَ بِمَا یَکْرَهُ ([1]) ، قیل أ رأیت إن کان فی أخی ما أقول ، قال إن کان فیه ما تقول فقد اغتبته و إن لم یکن فیه فقد بهته.

روزی حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) در جمعی سوال فرمودند، آیا می‌دانید غیبت چیست؟ گفتند: خدا و ‌پیامبر او داناترند. فرمودند: آن است که دربارة برادرت چیزی بگویی که او را خوش نیاید. شخصی عرض کرد: اگر آنچه بگوئیم در او باشد چه؟ حضرت فرمودند: اگر آنچه در او هست غیبت کرده‌ای‌ و اگر نیست بهتان زده‌ای[2].

عالم بزرگ اخلاقی و محقق والامقام مهدی نراقی می نویسد:
غیبت آن است که چیزی دربارة کسی گفته شود که اگر به گوش وی برسد خوشش نیاید خواه آن گفته راجع ‌به نقص در بدن یا در اخلاق (خلق و خوی) یا در گفتارها و یا رفتارهای مربوط به دین یا دنیای او باشد، بلکه حتی اگر مربوط به کاستی‌هایی در لباس یا خانه یا مرکب وی باشد [3].
مرحوم فیض کاشانی در خصوص غیبت می‌فرماید:
غیبت آن است که دربارة برادرت سخنی بگویی که اگر بشنود ناخرسند گردد، خواه عیبی را که درباره‌اش می‌گوید در بدن او باشد مانند آن که بگویی فلان شخص لوچ و کج بین یا کچل است، یا کوتاه قد است یا چاق و یا سیاه و زرد است و هر وصفی که شنیدن آن را خوش نمی‌دارد و یا آن که غیبت مربوط به اصل و تبار دودمان او است، مانند آن که بگویی مادرش چنین و پدرش چنان بود، و از این قبیل سخنان که او به گفتنش ناخرسند خواهد شد، و یا آن که عیب یاد شده مربوط به ویژگی‌ها و خلق و خوی او باشد مانند آن گفته شود:
فلان شخص بسیار پول دوست یا خسیس و متکبر است یا ترسو و بزدل است و از این‌گونه وصف‌های زشت که شنیدنش را دوست نمی‌دارد، یا این که آن عیب در لباس او است مانند آن که بگویی:
کلاهش برزگ یا دامنش تنگ است و.... یا آن که عیب یاد شده مربوط به تعهدات مذهبی و تکالیف دینی او است، مانند آن که گفته شود در نمازش سستی می‌ورزد‌ و در بجا آوردن رکوع یا سجده‌ها و.... سکونت و آرامش را رعایت نمی‌کند یا به هنگام روزه زبان را پاک نگه‌نمی‌دارد یا نگاه‌هایش خائنانه و یا این که دستش کج است و یا آلودگی‌های دیگر، یا اینکه آن عیب مربوط به کارهای روزانة اوست مانند آن که بگویی پرخوری می‌کند یا پرخواب و تن‌پرور است و پرگو، و هر چه از این گونه سخنان که شنیدنش او را می‌آزارد[4].






تاریخ : جمعه 92/12/2 | 9:58 عصر | نویسنده : علیرضا صادقی برادرشهید محمدصادقی حسن آبادی | نظرات ()
<      1   2      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.