پویا و باوقار، شهوار می رویم
استاده بر مسیر، بیدار می رویم
در باغ انقلاب، شاد و بلند و سبز
هر روز تازه تر، پر بار می رویم
دانش سلاح ما، حق است یار ما
از ذکر یاحسین سرشار می رویم
دهه فجر انقلاب اسلامی
دهه فجر،به روزهای 12 تا 22 بهمن 1357 گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال 1357 یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمانها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایشها می کنند.
در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار میشود.
در روز 12 بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیتالله خمینی به ایران، در ساعت 9 و 33 دقیقه نواخته میشود. در روز 22 بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار میشود.
__________________________
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛
عاقل ترین مردم کسى است که بیشتر با مردم مدارا کند.....من لایحضره الفقیه ج4، ص395، ح5840____________________
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
مَن أُعطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفقٍ فَقَد أُعطِىَ حَظَّهُ مِن خَیرِ الدُّنیا و َالآخِرَةِ؛
هر کس را که بهره اى از مدارا داده اند، بدون شک بهره اش را از خیر دنیا و آخرت داده اند....
نهج الفصاحه ص738 ، ح283
__________________________
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
ما کانَ الرِّفقُ فى شَىءٍ إِلاّ زانَهُ؛
مدارا با چیزى همراه نشد مگر آن که آن را زینت بخشید.....تحف العقول ص 47
________________
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
إنَّ اللّه یُحِبُّ الرِّفقَ وَ یُعینُ عَلَیهِ؛
خداوند مدارا را دوست دارد و انسان را بر انجام آن یارى مى کند..... کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص120، ح12
________________________
امام على علیه السلام :
لَیسَ الحَکیمُ مَن لَم یُدارِ مَن لا یَجِدُ بُدّا مِن مُداراتِهِ؛
حکیم نیست آن کس که مدارا نکند با کسى که چاره اى جز مدارا کردن با او نیست....تحف العقول ص218 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج75، ص57، ح121
__________________
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
إِنَّ الانبیاءَ إِنَّما فَضَّلَهُمُ اللّه عَلى خَلقِهِ بِشِدَّةِ مُداراتِهِم لأَعداءِ دینِ اللّه و َحُسنِ تَقیَّتِهِم لأَجلِ إِخوانِهِم فِى اللّه ؛
خداوند از این رو پیامبران را بر دیگر مردمان برترى داد که با دشمنان دین خدا بسیار با مدارا رفتار مى کردند و براى حفظ برادران همکیش خود نیکو تقیه مى کردند.....بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص401، ح42
_______________
امام حسین علیه السلام :
مَن أَحجَمَ عَنِ الرَّاىِ وَعَیِیَت بِهِ الحِیَلُ کانَ الرِّفقَ مِفتاحُهُ؛
هر کس فکرش به جایى نرسد و راه تدبیر بر او بسته شود، کلیدش مداراست.
اعلام الدین فی صفات المومنین ص298 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج75، ص128، ح11
_____________________
امام صادق علیه السلام :
فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) ـ : أى لِلنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الایمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنینَ؛
درباره آیه (و با مردم سخن نیکو گویید) فرمود: مقصود همه مردمان اعم از مؤمن و کافر است. اما با مؤمنان باید گشاده رو بود و اما با کافران باید به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى دارد.
مرآه العقول ج9 ، ص5 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص401، ح42
{شبیه این حدیث در مستدرک الوسائل و مستنبط المسایل ج 12، ص 261 ، ح14061}
______________________
امام على علیه السلام :
دَارِ النَّاسَ تَأْمَنْ غَوَائِلَهُمْ وَ تَسْلَمْ مِنْ مَکَایِدِهِم
با مردم مدارا کن، تا از گزندهایشان در امان باشى و از نیرنگهایشان سالم بمانى.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص445 ، ح10179
____________________
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اِنَّ فِى الرِّفقِ الزّیادَةَ وَ البَرَکَةَ وَ مَن یُحرَمِ الرِّفقُ یُحرَمِ الخَیرَ؛
در مدارا، فزونى و برکت است، و هر کس از مدارا محروم باشد، از خیر، محروم شده است.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 119، ح 7
درمان حسادت
در خصوص تعریف حسد در کتاب مفردات راغب و کتب اخلاقی آمده است:
«الحسد تمنى زوال نعمه من مستحق لها» همینقدر حسدعبارت است از اینکه انسان در دلش خواهان زوال یک نعمت وامتیاز از دیگرى باشد، به شرط اینکه دیگرى این نعمت را با استحقاق به دست آورده باشد نه با زور.
در صورتی که انسان از نعمتی که خداوند به دیگری داده است ، ناخرسند باشد و آرزوی زوال و نابودی آن را نماید، دچار عقده روانی و رزیله اخلاقی حسد گشته است . چه خود او نیز داراى آن نعمت باشد یا نباشد. در همین زمینه امام علی ( علیه السلام ) فرموده است : الحاسد لا یشفیه إلا زوال النعمه هیچ چیزی جز نابودی نعمت، حسود را آرام نمی کند غرر الحکم, ح
اما «غبطه» ناراحتى از کامیابى دیگران و آرزوى زوال آن نیست، بلکه افسوس از آن است که چرا خود فرد داراى چنان موهبتى نیست و آرزو کند که او نیز از آن نعمت برخوردار باشد . در روایتی از امام صادق (ع) آمده است :انّ المؤمن یغبط و لا یحسد، و المنافق یحسد و لا یغبط مومن غبطه دارد ولی حسودی نمی کند، در حالی که منافق به عکس مومن، اهل حسادت است و نه غبطه.
در کتاب علم اخلاق اسلامی آمده است :منافسه (غبطه) یعنى آرزو نمودن نعمتى که براى دیگرى هست بىآنکه زوال آن را از او بخواهد، و این مذموم نیست، بلکه در واجب واجب است و در مستحب مستحب و در مباح مباح.
بهترین مورد غبطه و چشم و همچشمی در خیرات و کمالات است . خداى سبحان مىفرماید: وَ فی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ و همچشمى کنان در این باره (نعمت بهشتى) همچشمى کنند » مطففین ،26 و بدترین نوع آن رقابت بر سر دنیا و تجملات آن می باشد.
نکوهش حسد در قرآن کریم:
یکى از رذایل اخلاقى که در طول تاریخ بشر آثار بسیار منفى فردى و اجتماعى داشته است مسئله حسد است، حسد فضاى روح آدمى را تیره و تار و فضاى زندگى او را ظلمانى و محیط جامعه را مملوّ از ناامنى مى کند!
حسودان نه آرامشى در دنیا دارند، نه آسایشى در آخرت و چون تمام تلاششان این است که نعمت را از محسود بگیرند، آلوده انواع جنایت ها مى شوند: دروغ مى گویند، غیبت مى کنند، دست به انواع ظلم و ستم مى زنند و حتّى در حالات شدید و بحرانى از قتل و خونریزى نیز ابا ندارند!
در واقع مى توان گفت: حسد یکى از ریشه هاى اصلى تمام بدى هاست و از دامهاى بسیار خطرناک شیطان است، همان دامى که در نخستین روزهاى آفرینش بشر کار خود را کرد و فرزند آدم(علیه السلام) «قابیل» را به کام خود فروکشید و دستش را به خون برادرش «هابیل» آلوده کرد و اولین جنایت تاریخ زندگی انسان اتفاق افتاد . َطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ اَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَاَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ نفس سرکش او، وى را مصمّم به کشتن برادر کرد و او را کشت و از زیانکاران شد.
جنایت بعدی مربوط به داستان حضرت یوسف (ع) است آنگاه که برادران او از روی حسد تصمیم به قتل او گرفتند و او را در چاهی افکندند. (به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده مى کنند».
گفت: فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن که براى تو نقشه(خطرناکى) مى کشند، چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است یوسف، 4 و5
یوسف(علیه السلام) نه تنها چهره بسیار زیبایى داشت بلکه خلق و خوى او نیز در نهایت زیبایى بود و همین امر که از آینده درخشانى خبر مى داد نظر تیزبین پدرش یعقوب پیامبر را به خود جلب کرد و نخستین بذر حسد در دل برادرانش که از او بزرگتر بودند پاشیده شد.
یکی از برادران او گفت :یوسف را بکشید، یا او را به سرزمین دوردستى بیفکنید تا توجّه پدر فقط به شما باشد و بعد از آن(از گناه خود توبه مى کنید و) افراد صالحى خواهید بود»! (اُقْتُلُوا یُوسُفَ اَوِ اطْرَحُوهُ اَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ اَبِیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صَالِحِینَ)
آرى امواج خروشان و خطرناک حسد آن قدر قوى و هولناک است که برادران را دعوت به کشتن برادر مى کند و سبب گناهان زیاد دیگرى از جمله گفتن دروغهاى مختلف براى کتمان جنایت خود و نسبت دادن پدر به ضلالت و گمراهى و اهانت آشکار به مقام والاى این پیامبر بزرگ.
در قرآن کریم آیات دیگری راجع به حسد قوم یهود نسبت به مسلمانان و پیامبر اسلام وجود دارد که حاکی از خطری است که از این ناحیه ایشان را تهدید می کرده است و خدای متعال برای دفع آن می فرماید بگو: به خدا پناه مى برم از شرّ حسود هنگامى که حسد بورزد». (وَ مِنْ شَرِّ حَاسِد اِذَا حَسَدَ)
هر جمعه به جاده آبی نگاه می کنم
و در انتظار قاصدکی می نشینم که قرار است خبر گامهای تو را برای من بیاورد،
گامهای استوار و دستهای سبزت را.
اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم کرد.
تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت
و قاصدکی را آزاد خواهی کرد.
تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید
برای کبوتران غریب خواهی ساخت.
صدای تو، بغض فضا را می شکافد.