شهادت امام جواد علیه السلام
سلام به اشک! سلام بر غم! سلام بر غربت تو و بر تمام تنهایی ات، یا جواد الائمه!
هر چند دست ما از آستان تو کوتاه است؛ امّا دل بر ضریح دیر آشنای تو بسته ایم؛ تا با کرامت ازلیات، گره گشای آرزومندی ما باشی. مولا جان! به صداقت اشکها قسم، که نیازمندانِ آستان توایم؛ جرعه ای از دریای معرفت ما را بنوشان!
امام نهم شیعیان حضرت جواد (علیه السلام) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت . نام آن بزرگوار محمد و معروف به جواد و تقی است . القاب دیگری مانند رضی و متقی نیز داشته ولی تقی از همه معروفتر است.
امام محمد تقی (علیه السلام) هنگام وفات پدر 8 ساله بود و پس از شهادت جانگداز حضرت رضا (علیه السلام) مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (علیه السلام) انتقال یافت.مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت سعی کرد پسر امام رضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد.
ازدواج امام جواد (ع)
مأمون نخستین کاری که کرد، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (علیه السلام) درآورد تا مراقبی دائمی و از درون خانه، بر امام گمارده باشد.
دلیل دیگری که مأمون دختر خود را به ازدواج امام در آورد کشاندن امام به سمت خود بود، چرا که تصور می کرد امام با این وصلت مجذوب مادیات و جاه و مقام شده، قداست وی خدشه دار و از راه اصلی منحرف، شیعیان متفرق شده و مأمون خود قوی می شود .مأمون همچنین می خواست با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز داشته، خود را دوستدار و علاقمند به آنان نشان دهدد.
و البته باید در نظر داشت امامان از آنجا که از آینده اطلاع دارند، هیچ کاری را بدون آگاهی انجام نمی دهند، امام جواد نیز بخوبی از دسیسه های مأمون آگاه بود و با علم به وصلت با دختر وی رضایت داد. برای پذیرش این وصلت از سوی امام دلایلی ذکر شده است، از جمله اینکه: حفظ شیعیان از جمله دلایل امام محمدتقی(علیه السلام) برای این وصلت بوده است، امام با وجود آگاهی از حیله و نیرنگ مأمون به این وصلت رضایت می دهد تا شیعیان را از دسیسه های کینه توزانه مأمون حفظ کند.
امام اگرچه تن به این ازدواج داد، اما شواهد تاریخی گواه این حقیقت است که مأمون نتوانست به حیله های از پیش تعیین شده خود دست یابد.
دوران امامت امام جواد (ع)
امام جواد(علیه السلام) در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا (علیه السلام)، در سن هشت سالگی، به امامت رسید دوران هفده ساله امامت او با حکومت مأمون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود.
هنگامی که امام رضا (علیه السلام) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت امام جواد (علیه السلام) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه ماند و در سال 202 هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.
از ویژگیهای بارز و شناخته شده امام، جود و بخشش آن بزرگواراست.
سفر حج و شهادت
امام جواد (علیه السلام) به سفر حج رفت و از آنجا به مدینه بازگشت و تا پایان خلافت مأمون در آن شهر ساکن بود. پس از مرگ مأمون به دستور معتصم عباسی، در سال 220 هجری قمری، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت و بنابر برخی روایتها به دستور معتصم مسموم شد و در همان سال به شهادت رسید.امام جواد(ع) آخر ماه ذیقعده سال 220 هجری به سرای جاویدان شتافت . مزار مطهر وی در کاظمین است.
تنها خواهر امام هشتم
نجمه خاتون همسرگرامى امام کاظم(ع) تنها دو فرزند در دامانخود پرورش داد و آنها عبارتند از:
1- خورشید فروزان امامت، حضرت على بن موسى الرضا(ع)
2- حضرت معصومه (س)
محمد بن جریر طبرى، دانشمند گرانمایه شیعه در قرن پنجم هجرى، براین واقعیت تصریح نموده است.
مدت 25 سال تمام حضرت رضا(ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود، پساز یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستارهاى تابان از دامن نجمهدرخشید که هم سنگ امام هشتم(ع) بود و امام(ع) توانست والاترینعواطف انباشته شده در سویداى دلش را بر او نثار کند.
بین حضرت معصومه(س) و برادرش امام رضا(ع) عواطف سرشار و محبت زایدالوصفى بود که قلم از ترسیم آن عاجز است.
در یکى از معجزات امام کاظم(ع) که حضرت معصومه نیز نقشى دارد،هنگامى که مرد نصرانى مىپرسد: «شما که هستید؟» مىفرماید: «انا المعصومه اخت الرضا» «من معصومه، خواهر امام رضا(ع)مىباشم.» این تعبیر از محبتسرشار آن حضرت به برادر بزرگوارشامام رضا(ع) و از مباهات او به این خواهر برادرى سرچشمهمىگیرد.
رمز قداست قم
در احادیث فراوانى از قداست قم سخن رفته، تصویر آن در آسمان چهارم به رسول اکرم(ص) ارائه شده است.
امیرمومنان(ع) به اهالى قم درود فرستاده و از جاى پاى جبرئیل در آن سخن گفته و امام صادق(ع) قم را حرم اهلبیت معرفى کرده وخاک آن را پاک و پاکیزه تعبیر کرده است.امام کاظم(ع) قم را عشآل محمد (آشیانه آل محمد(صنامیده و یکى از درهاى بهشت را از آن اهلقم دانسته.امام هادى(ع) اهل قم را «مغفور لهم»(آمرزیده) تعبیر کرده و امام حسن عسکرى(ع) از حسن نیت آنها تمجید کرده و با تعبیرات بلندى اهالى قم را ستوده است.اینها و دهها حدیث دیگرى که در قداست و شرافت قم و اهل قم از پیشوایان معصوم به ما رسیده، فضیلت و عظمت این سرزمین را براىهمگان روشن مىسازند، جز این که باید دید راز و رمز این همهشرافت و قداست چیست؟
حدیث فوق که پیرامون ارتحال حضرت معصومه(س) به عنوان پیشگوئىاز امام صادق(ع) نقل شد، از راز و رمز آن پرده بر مىدارد و روشن مىسازد که این همه فضیلت و شرافت، از ریحانه پیامبر،کریمه اهلبیت، مهین بانوى اسلام، حضرت معصومه(س) سرچشمهمىگیرد، که در این سرزمین دیده از جهان فرو بسته، گرد و خاک این سرزمین را توتیاى دیدگان حور و ملائک نموده است.
عصمت حضرت معصومه(س)
بر اساس روایتى که مرحوم سپهر در «ناسخ» از امام رضا(ع)روایت کرده، لقب «معصومه» را به حضرت معصومه، امام هشتم اعطا کردهاند. طبق این روایت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن زارنى» «هرکس حضرت معصومه را در قم زیارت کند، همانند کسى است که مرا زیارت کرده باشد.» این روایت را مرحوم محلاتى نیز به همین تعبیر نقل کرده است. با توجه به این که عصمت به چهارده معصوم(علیهم السلام) منحصر نیست، بلکه همه پیامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند. و علت اشتهار حضرت رسول اکرم، فاطمه زهرا و امامان(علیهمالسلام) به «چهارده معصوم» آن است که آنها علاوه بر مصونیت ازگناهان صغیره و کبیره، از «ترک اولى» نیز که منافات با عصمت ندارد، پاک و مبرا بودند.
مرحوم مقرم درکتابهاى ارزشمند :«العباس» و «على الاکبر»دلائل عصمت حضرت ابوالفضل و حضرتعلىاکبر(علیهماالسلام) را بر شمردهاست. و مرحوم نقدى در کتاب«زینب الکبرى» از عصمتحضرت زینب سلام الله علیها سخنگفته است. و مولف «کریمه اهلبیت» شواهد عصمتحضرت معصومه(س)را بازگو نموده است.
و با توجه به این که حضرت معصومه(س) نام شریفشان «فاطمه»است و در حال حیات به «معصومه» ملقب نبودند، تعبیر امام(ع)دقیقا به معناى اثبات عصمت است، زیرا بر اساس قاعده معروف:«تعلیق حکم به وصف مشعر بر علیت است» دلالتحدیثشریف برعصمت آن بزرگوار بىتردید خواهد بود.
فداها ابوها
آیت الله سید نصر الله مستنبط از کتاب «کشف اللئالى» نقلفرموده که روزى عدهاى از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسشهایىداشتند که مىخواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسشهاى خود را نوشته به دودمان امامت تقدیمنمودند، چون عزم سفر کردند براى پاسخ پرسشهاى خود به منزلامام(ع) شرفیاب شدند، امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امکان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشها را نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان از مدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مصادفشدند و داستان خود را براى آن حضرت شرح دادند.
هنگامى که امام(ع) پرسشهاى آنان و پاسخهاى حضرت معصومه(س) را ملاحظه کردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.» باتوجه به این کهحضرت معصومه(س) به هنگام دستگیرى پدر بزرگوارش خردسال بود،این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرتحکایت مىکند.
لقبهاى حضرت معصومه(س)از زیارتنامه ها
سه زیارتنامه براى حضرت معصومه ذکر شده است: یکى از آنها مشهور و دو تاى دیگر غیرمشهوراست.
اسامى و لقبهایى که براى حضرت معصومه در دو زیارتنامه غیرمشهور ذکر شده، به قرار ذیل است:
طاهره(پاکیزه)،حمیده(ستوده)،بره(نیکوکار)،رشیده(رشدیافته)،تقیه (پرهیزکار)،رضیه(خشنود از خدا) ،مرضیه(مورد رضایت خدا) ، سیده طاهره(بانوى پاکیزه)، سیده صدیقه(بانوى بسیار راستگو)، سیده رضیه مرضیه(بانوى خشنود ازخدا و مورد رضاى او) ، سیده نساء العالمین(سرور زنان عالم)
لقبهاى دیگر آن بانو
محدثه و عابده و مقدامه(بانوى پیشتاز)از دیگر صفات و القابىاست که براى حضرت معصومه عنوان شده است.