واقعیت این است که با استفاده از روش نه چندان پیچیده ی تفهمی (هرمنوتیک) در فهم نخستین آیات وحی می توان به ارزش و جایگاه مفاهیمی چون خواندن، علم، قلم و معرفت پی برد. با نگاهی منطقی به این قضیه نیز می توان استنباط کرد دینی که آغازین کلامش با خواندن و علم شروع می شود، باید برای تعلیم و تربیت انسان به طور کلی، و تعلیم و تربیت دوران اولیه ی زندگی انسان اهمیتی خاص قائل شده باشد. با نظر به سیره ی پیامبر اعظم و تحلیل گفتار و کلام و رفتار حضرت، آن گونه که با فرزندان خود یا فرزندان اصحاب یا انصار عمل می کرد، این گونه استنباط می شود که پس از آموزش سواد و خط، مواردی چون تعلیم و تربیت اعتقادی، آموزش مهارت های زندگی، آداب و رسوم اجتماعی، تربیت عبادی، آموزش احکام دینی و حکمت مهمترین ویژگی های تربیت نبوی از لحاظ محتوا و مواد آموزشی بوده اند.
أ. سواد آموزی: می دانیم نخستین کلام وحی که بر پیامبر اکرم نازل شد کلمه ی «بخوان» بود و پاسخی که حضرت به جبرئیل داد این بود که «چه بخوانم، من که سواد خواندن ندارم» در پاسخ رسول خدا به روح الامین، نکته ای بس مهم برای بشر نهفته و آن اینکه پایه ی پذیرش هر مسئولیت خطیری در زندگی، داشتن سواد و توانایی های مربوط به آن است. برای همین منظور هم بود که پیامبر عظیم الشأن اسلام از همان آغاز رسالت خطیر خود به آموزش خواندن و نوشتن برای کودکان سفارش فرمود. «استفاده ی پیامبر از اسیران (جنگی) برای آموزش کودکان و گماشتن عبدالله بن عاص در مسجد مدینه برای آموزش سواد و خط بیانگر سیره ی حضرت در توجه به آموزش و سواد در دوران کودکی است». (1)
ب. آموزش قرآن: آموزش قرآن و حکمت پس از سواد آموزی و آموزش خط مطرح شده است. آن طور که تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام مشخص می سازد. در صدر اسلام در مکتب خانه ها، تعلیمات مقدماتی، یعنی خواندن و نوشتن و حساب ساده و اندکی شعر و تاریخ و قرآن و حدیث به صورت ساده آموزش داده می شد. (2) بدون شک، اساس سیره ی تربیتی امامان معصوم برگرفته از سیره ی نبوی است. بنابراین، زمانی که امام علی به فرزند خود امام حسن می فرماید: تعلیم و تربیت تو را با آموزش کلام خدا آغاز کردم. (3) نشان می دهد که این مرحله ی آموزش از لحاظ موضوع و محتوا پس از سواد آموزی اولیه است که از سیره ی نبی اکرم درباره ی خود حضرت (حضرت علی) و نیز درباره ی اطرافیان و یاران اولیه ی خویش گرفته می شود.
ج. آموزش آداب و مهارت های اجتماعی: آموزش آداب و مهارت های زندگی و سلوک اجتماعی همگام با رشد سنی و افزایش میزان فهم و درک اجتماعی کودکان، به صورت علمی و به هنگام رویارویی با رفتار خاصی از طرف کودکان به آن ها ارائه می شده است. احادیث بسیاری در این زمینه از شیوه ی رفتار و نوع گفتار پیامبر در زمینه ی چگونگی حرکت و نشست و برخاست در حضور والدین، آداب غذا خوردن، مسواک زدن، رعایت نظافت فردی و اجتماعی، احترام به بزرگتر، تکریم مهمان، خوش رویی و تبسم در مقابل دیگران، پیش سلام بودن و موارد مشابه دیگر نقل شده است که ارائه ی همه ی آن ها در حد این مقال نیست.
د. آموزش احکام دینی: آموزش احکام دین و تفسیر و تأویل آیات قرآن که با نوعی حکمت آموزی نیز همراه بوده، در دوره ی نوجوانی ارائه می شده است. پیامبر عظیم الشأن امت خود را درباره ی آنچه برای فرزندان آخر الزمان اتفاق خواهد افتاد، هشدار می دهد و ضرورت آموزش احکام و واجبات دینی به فرزندان امت را خاطر نشان می سازد. از سیره ی امامان معصوم نیز این گونه استنباط می شود که خطر انحراف نوجوانان و جوانان از مسیر دین و تأثیر پذیری آن ها از آرا و عقاید خلاف دین و سبقت گرفتن «مرجئه های» (4) زمان بر خانواده های مسلمان در پرورش فکری، ذهنی، اخلاقی فرزندان آن ها همیشه وجود داشته است و خواهد داشت.
هـ. آموزش و تربیت اعتقادی و عبادی: در سیره ی نبی اکرم آموزش اصول اعتقادی و بنیادی دین حنیف یعنی معرفت به حق، اعتقاد به نبوت و اصل معاد و نیز معرفت به امام و اعتقاد به اصل امامت، با توجه به تناسب موضوع و میزان درک و توانایی فهم کودکان توصیه شده است. در نظر گرفتن روش های تربیتی مناسب برای آموزش اصول اعتقادی به کودکان یکی از جلوه های زیبای تربیت نبوی است. توجه به پدیده های قابل مشاهده ی عینی در طبیعت به منظور نشان دادن قدرت خداوند و جلوه های وجودی او برای کودکان از جمله این موارد است. همچنین در زمینه ی تربیت عبادی روش های خاص پیامبر اکرم در آماده سازی ذهنی و فکری کودکان برای برپا داشتن نماز و توجه به دعا و ذکر خدای متعالی و نیز آشنا سازی کودکان با سایر فروع و عبادات دینی اهمیت بسیار بالایی دارد. روش های عمل تدریجی در تربیت عبادی همراه با تشویق و ترغیب کودکان به انجام فرایض، چشم پوشی و تساهل در اجرای برنامه های عبادی در سن کودکی، و فراهم آوردن شرایط مطلوب و مورد علاقه ی کودکان به منظور عادت دادن آن ها به انجام فرائض دینی از جمله مواردی است که در سیره ی نبی اکرم مورد استنباط است. امام علی (ع) در خطبه ی 31 خطاب به فرزندشان امام حسن (ع) می فرمایند: فرزندم هیچ فقری بدتر از جهل و هیچ عدمی بدتر از بی عقلی نیست و هیچ چیزی وحشتناک تر از خودپسندی نیست و هیچ خویشاوندی بهتر از اخلاق نیکو نیست و هیچ ورعی بهتر از پرهیز از محرمات خدا و هیچ عبادتی مانند تفکر در صنع و خلقت خداوند نیست … لا عباده کالتفکر فی صنعه الله. (5)
2? روش های تربیتی
روش های تربیتی منتسب به پیامبر عظیم الشأن اسلام اساساً برداشت هایی است که از کیفیت گفتار و چگونگی و کیفیت رفتار حضرت به دست آمده است. چگونگی بیان مطلب و چگونگی برخورد رفتار مربی با متربی در موقعیت های گوناگون تربیتی و میزان اثر بخشی آن نوع رفتار و گفتار بر ذهن و روان کودک موضوعی است که بر کسی پوشیده نیست. در سیره ی نبی گرامی چه در مقوله ی گفتار و چه در مقوله ی رفتار از لحاظ کیفیت و چگونگی آن ها مواردی ملاحظه می شود که کمتر مربی و معلمی توان انجام در تمام لحظات آموزشی و تربیتی در میدان عمل را دارد.
تبیین ارتباط مفهومی سیره ی تربیتی نبی اکرم (ص) و سایر مفاهیم تربیتی مطرح شده در این مطالعه با مبانی هستی شناسی و انسان شناسی به طور کلی آنچه از سیره ی آن بزرگوار درباره ی روش های تربیتی کودکان فهمیده می شود آن است که افزون بر موعظه، به کارگیری اصولی چون ترغیب و ترهیب، ارشاد و راهنمایی، تذکر و عادت دادن کودکان به انجام فرایض و درونی سازی ارزش ها و آداب و مهارت اجتماعی نیز مورد نظر حضرت بوده است و مربیان افزون بر والدین و معلمان و سایر متولیان در تربیت به استفاده از آن توصیه شده اند.
توصیه های تربیتی پیامبر عظیم الشأن اسلام، ترجمان نگرش و نگاه عمیق آن بزرگوار به جهان بینی، هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی است. آن گاه که در تربیت آدمی از توجه داشتن به رشد کرامت و عزت نفس، آزادی و عدم تبعیض توصیه می فرماید، تا آنجا که به پرهیز از تنبیه و عدم عیب جویی از متربی امر می فرماید، در حقیقت توجه همه ی اندیشه وران را به تبیین ارزش، جایگاه و منزلت انسان در نظام آفرینش یا بهتر بگوییم انسان شناسی مورد نظر اسلام معطوف می دارد؛ زیرا ویژگی های انسان از منظر انسان شناسی اسلامی، آن گونه که پیش هم اشاره شد، استکمال عزت و کرامت، آزادی و عقلانیت و خود آگاهی انسان در مسیر تکامل نفسانی و روحانی وی مطرح شده است یا زمانی که متولیان تربیت را به لباس و وجهه ی کودکی در آمدن و با کودکان از طریق بازی و ابراز محبت ارتباط برقرار کردن توصیه می فرماید، در واقع، توجه ما را به روش های بنیادی جامعه پذیری و اصول انتقال معارف اولیه به کودکان جلب می کند. انسان به نظر ما، بدون تعادل با دیگران، از فیض رشد و کمال باز می ماند. معرفت شناسی اسلامی، کسب معارف اولیه از طریق ابزار حسی را تأیید می کند، و ابزار حسی انسان در تعامل رفتاری، گفتاری و مشاهده ای با دیگران است که رشد می یابد و زمینه ی ادراک بهتر و بیشتر را میسر می سازد. حتی می توان گفت که انسان در تعامل با نوع خود است که به معرفت به خویش پی می برد و همان گونه که در مبحث جهان بینی اسلامی مطرح کردیم، این نوع معرفت، مقدمه ی معرفت الاهی است. پس نتیجه می گیریم که، در تعلیم و تربیت اسلامی، از همان لحظات اولیه ی زندگی کودک، زمینه های رشد فراگیر او را مد نظر قرار می دهد و شرایطی را توصیه می کند که چنانچه مدبرانه و آگاهانه به آن ها پرداخته شود، انسان هایی با جهان بینی الاهی که عشق به کمال و شوق وصال به منبع فیوضات خداوند تمام وجودشان را پر می کند، به جامعه ی بشری عرضه خواهد کرد. اما لازمه ی تحقق چنین امری، اعتقاد عملی و نظری به چنین اندیشه و روشی است. منظور از اعتقاد عملی آن است که به امکان وجود چنین روش ها و شیوه های تربیتی یقین داشته باشیم و در ساختارمند کردن نظریه ی مذکور و عینیت بخشیدن به آن اقدام کنیم. تعلیم و تربیت اسلامی، چه از لحاظ محتوا و روش و چه از لحاظ اهداف و آرمان بر مبنای جهان بینی، هستی شناسی و آنگونه انسان شناسی استوار شده است که دامنه ی معرفت را از خود تا خدا، جهان شناختی را از ازل تا معاد و انسان شناختی را از سفلا به علیا و مرتبه ی خلیفه الاهی شکل می بخشد. بنابراین، ترسیم اصول کلی که بر مبنای جهان بینی، هستی شناسی و انسانی شناسی در اسلام استخراج شده و راهنمای عمل مربیان تربیتی در مراحل گوناگون تعلیم و تربیت آدمی واقع می شود، نخستین گام در اجرایی کردن سیره ی نبوی و بنای نظام تعلیم و تربیت اسلامی است.
نتیجه گیری
با توجه به آنچه بیان شد می توان گفت: از دید اسلام، جهان هستی که مجموعه ای از غیب و شهادت به شمار می رود، آفریده خالق یکتا است. جهان هستی واقعیتی متحرک است که حرکت آن هدف دار بوده، رو به سوی کمال دارد و آرامش و سکون خود را در جهان آخرت خواهد یافت. در این میان انسان نیز در جایگاه یکی از پدیده های هستی در عین حال که تابع نظم حاکی بر هستی است، ویژگی های مختص خود را دارد. از دید اسلام، انسان موجودی آزاد و مختار است که می تواند در وضعیت حاکم بر زندگی خود تغییر ایجاد کند و در عین حال، به دلیل برخورداری از آزادی، در برابر اعمال و فعالیت های خود مسئول است. البته آزادی مورد اعتقاد اسلام آزادی عنان گسیخته نیست، بلکه در چارچوب قوانین و آموزه های الاهی معنا می یابد. همچنین انسان با بهره گیری از ویژگی های عقلانیت خود و با آگاهی از خدا جهان و رابطه ی خویش با جهان می تواند خود را به مقام والایی که شایسته ی آن است برساند. آنچه حرکت انسان را به سوی کمال نهایی اش که چیزی جز قرب به خداوند نیست، میسر می سازد و استعدادهای بالقوه ی او را به فعلیت می رساند، تعلیم و تربیت است. در این جهت، سیره ی تربیتی نبی گرامی اسلام می تواند راه گشای عملی مسئولان نظام آموزشی کشور برای ایجاد وضعی باشد که در آن انسان ها بتوانند نیروهای بالقوه ی خود را از همان دوران کودکی رشد داده به فعلیت برسانند.
آنچه در این مقاله، به اختصار و در عین حال با نقصان از سیره ی نبی اکرم در زمینه ی تربیت کودکان ارائه شد، فقط بخش کوچکی از مجموعه ی گسترده ی افعال و اقوال آن بزرگوار در این خصوص است. اصل اساسی و مهم در تبیین سیره ی نبوی درباره ی تربیت کودکان، عملیاتی کردن آن در نظام تعلیم و تربیت کشور است. انجام این مهم بدون فراهم سازی بستری مناسب و در خور، میسر نخواهد بود. برای این کار لازم است تا در مرحله ی اول، برنامه های آموزشی و محتوای کتب درسی نظام تربیت معلم کشور اصلاح شود تا معلمانی تربیت شوند که با سیره ی تربیتی نبوی آشنا شده، شرایط علمی و عملی برای اجرای روش های تربیتی حضرت را بیابند.
در مرحله ی بعد، اصلاح محتوای کتاب های درسی در همه ی مقاطع تحصیلی ضرورت می یابد. به گونه ای که محتوای آن ها با روش های تربیتی معلمان دوره دیده همخوانی داشته، در تناسب کامل با آن باشد. در مرحله ی سوم، روش های ارزشیابی تحصیلی نیز باید دگرگون شوند و نگاه مربیان معطوف به نمره های اکتسابی دانش آموزان در آزمون های تکوینی و تکمیلی نشود، بلکه تأکید آن ها بیشتر بر میزان درونی سازی، ارزشگذاری و علمی کردن جوانب گوناگون سیره ی نبوی در رفتار، گفتار و اندیشه ی دانش آموزان شود.
نظام تعلیم و تربیت اسلامی، نظام جامعی است که به پرورش همه ی استعدادهای انسان به طور هماهنگ تأکید دارد. در این نظام، افزون بر توجه به رابطه ی دینداری با انسان با مبدأ آفرینش و تأکید بر مسائل مذهبی و دینی، به پرورش انسان ها در جهت شناخت خود، عالم طبیعت و جامعه نیز اهمیت داده می شود. در واقع از نظر اسلام، انسانی به معنای واقعی تکامل یافته است که در تمام این جنبه ها رشد یافته باشد. بنابراین هر گونه قصوری در هر کدام از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی به معنای انحراف از آموزه های تربیتی اسلام تلقی می شود.